محل تبلیغات شما



همیشه دلم میخواست امیر منو از بقیه متمایز کنه.ینی من براش با بقیه فرق داشته باشم نمیدونم چرا.با اینکه بازهم میگم بینمون جز یه دوستی ساده چیزی دیگه نبود.اما ی بار ی کاری کرد ته دلم کیلو کیلو کله قند اب شد.پاتوق ما گروه بودداشتیم حرف میزدیم مثل همیشه من بودم و جواد و امیر وکیانا.صحبت رسید به شهر بازی نوشتم شهربازی خیلی دوست دارم جواد ریپلای زد رو پیامم نوشت منم تورو دوستدارم استیکر خنده گذاشت.بلافاصله بعدش امیر ریپلای زد رو پیامش نوشت هووووووش
رفتیم بیرون روی نیمکت نشستیم هوا فوق العاده خوب بود.نمیدونم چرا بهش اعتماد کردم و با پسری که نمیشناختمش و تازه چند وقت بود باهاش اشنا شده بودم رفتم بیرون.بهش گفتم حالا بگو گفت چیو بگم گفتم عاشق کی هستی گفت بابا شوخی کردم.وقتی نشستیم به من گفت تو بگو گفتم چیو گفت دلیل اینکه حالت بده روشو کرد اون ور گفت من نگات نمیکنم بگو بهش گفتم بهت میگم اما قول بده در موردم بد فکر نکنی گفت باشه و منم همه چیو براش تعریف کردم.فقط گوش داد هیچی نگفتگفت من درکت

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

H . I . V